خــــدایا
تــــــــــــو دیگه مثل قبل نباش
احتیاج به محبـــت بیشتری دارم خُدا
زندگیــ من کمکم کـــن
دلــم همــدم میخواد
اما خودتـــ باید بهم بدی
دلم میخواد خودت یکیو بهت بدم
از خــودت عشق میخواد خُــدا
امیدم ب خُــداست
از وقتیـــــ فهمیدم ج امتحان نهــآیی اومده
دارم به همــه اس میدم
اصن یه استــرسی میگرن
بعد هی میگن تــو قبول شُـــدی؟
بـــــــــــآزهم جمعه ای دیگر
و چشم ما به
آمدنــــت خیــره مانده
آقاجــآنم
میــــــدانم میــدانم
اینــــ جا مسلمانان
شیعه ایی که با تو هم وحدت هستند
شکســــــتند تمام
حرمت آن چند ساله را که
با مشقّت
برای مـــآ جمــع کردی
میبینـــــــــی
و
دَم نمیزنی
جــــــآنم فدآیت
آقآ جانــم با این همه
غصـــــــه
ببخــــــــش مـــآرآ